مطمئن نیستم واقعا با آدمایی که امشب سعی کردم الگوریتم تولید توییت‌هاشونو پیدا کنم و با تقلید اطوارشون مسخره‌بازی درارم تو اتاق فرقی دارم یا نه. مطمئن نیستم یادداشتای این وبلاگ نسبت به اون توییتا، قربون خودم برم، قربون خودم برید رو پیچیده‌ان تو لایه‌های یکم پیچیده‌ترو هوشمندانه‌تری یا چیزهایی در اساس متفاوتن. مطمئن نیستم چی با چی فرق می‌کنه و اصن چیزی با چیزی فرق می‌کنه؟ که چون نیک بنگری همه، در همه زمینه‌ها دارن یک کار نمی‌کنن و صرفا تلقی‌ها و برساختای متفاوتی رو نسبت نمی‌دن به اون یک؟ که یعنی اون شب که اون تلاشو کردم برای غصه خوردن و دیدم دارم غصه نمی‌خورم و دیدم که غصه‌ی اصلیم از چیه، فک کردم اگه بخوام بدجنسانه‌‌ترین روایتی رو معیار قرار بدم که توش دیگری از انسانیت و ارزش و پیچیدگی و باه باه خالیه و اندازه‌ی گمان من فرض شده، من چیزی غیر همون گمانم؟ همین الان یکی تو خیابون عربده می‌کشه و تو سرم می‌پرسم همین الان من دارم کاری غیر این می‌کنم؟